۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

لعنت

.
لعنت بر پاره‌سنگی که بی‌درنگ از رودخانه گذر کرد.
.
این جمله توی خواب اومد. یه شب نخوابیده بودم برای امتحان و فرداش دوباره امتحان داشتم و سعی کرده بودم دو ساعتی بخوابم که در مستی خواب و صداهایی که قطعا در خواب ساخته می‌شوند و آدم به وضوح می‌شنودشان این جمله به زبانم جاری شد. جاری شد.
.

۱۳۸۹ دی ۱۷, جمعه

M dot N

.
To be Honest with you... i'm not an elephant, i should have told you before but... you know... i'm a rhinoceros... a sweet one... i promise..!
.