۱۳۸۸ تیر ۱۸, پنجشنبه

Ségolène Royal


در صفحه‌ی چهارم یادداشت کرده‌بودم که چرا سرخوردگی نتایج انتخابات کاملا ملموس بود. به هر حال اوضاع رو از چیزی که بود بدتر کرد. در همه‌ی مدت کشت‌وکشتار هم حرف زدن غیراحساسی واقعا کار سختی بود و هم متقاعد کردن دوستان برای نپیوستن به اعتراض خیابانی امری کاملا محال و مستوجب مذمت. از حرف زدن در مورد حرکت مردمی و این چیزا هم دیگه خسته شدم، بچه‌ها از سر دلسوزی توصیه کردند که دیگه به گروپ میل نزنم. به هر حال من که تو خونه بودم، اگه حرف نمی‌زدم دیوانه می‌شدم. حالا شاید فضا یه کم غیراحساسی شده باشه، به هر حال این یه زنگ تفریحی سیاسیه:
چیزی که حکومت بعد از سوءاستفاده از مردم بهش می‌نازه مشارکت 85 درصدی مردمه. چیزی که به نظرم می‌رسید این بود که شاید این تعداد نفر قصد رای دادن کرده باشند ولی مطمئنا توانایی گرفتن این تعداد رای رو نداشتند و هم این‌که خواستارش نبودند. این درصد رو در دنیا بی‌سابقه قلم‌داد می‌کنند و خب باید بگم که حوصله‌ی پی گیری این مطلب رو ندارم ولی انتخابات 2007 رئیس جمهوری فرانسه که شباهت ظاهری زیادی با انتخابات ایران داره و قیاسش بی ارتباط نیست با 84 درصد مشارکت مردم مواجه بود. انتخابات 5سال قبلشون هم دست‌کمی نداشت. آرای باطله رو هم اگه اشتباه نکنم نمی‌شمرند که نمی‌دونم تو درصد تاثیر داره یا نه. ولی می‌دونم که یه اعتراض کوچیکی بود که خواستار شمردن آراء باطله بودند. خب به هر حال اگه نگیم مشارکت ازین دوره‌ی حکومت اسلامی بیشتر بوده به هر حال از دوره‌ی قبل بیشتر بوده. که خب مثل کشتار مسلمونا در زینکیانگ و چچن به نفعشون نیست که درباره‌ش حرف بزنن.
از فواید این حرکت اشتباه مردمی مطمئنا این بود که نگاه دنیا نسبت به ایرانی‌ها واقعی‌تر شد. کی فکرش رو می‌کرد تصاویر سرکوب وحشیانه جایی درز کنه؟ این‌جا من یکی که کور خوندم. ولی ازین هم ناراحتم که فقط صدای چندتا از روشن‌فکرای چپی دراومد. ژیژک یه چیزایی گفت انگار. چی بگم والا، نمی‌دونم چرا نمی‌خوان دست از بعضی اشتباه‌هاشون بکشن. نمی‌دونم چرا نمی‌بینن که چین گند زده به دنیا؟ ولی خب هستند کسایی که می‌بینند. همین خوبه دیگه، شاید نگرانیم یه وقت این بود که مثلا فلان حزب دست‌چپی تو فرانسه اگه بیاد رو کار با این ناآگاهی ازرژیم ایران با حکومت تا خواهد کرد، ولی حالا خیلی‌ها متوجه شدند که ایران به هیچ وجه سوسیالیستی نیست! از کمونیسم تحمیق توده‌ها و گشنه نگه داشتن و صدقه دادن و از لیبرالیسم رانت‌خواری و قبضه‌ی اقتصاد به دست س.پ.ا.ه پ.ا.س.د.ا.ر.ا.ن سرمایه‌دار در ایران در جریانه. در کنار این‌ها نفت حکومت رو از مردم بی‌نیاز کرده و افیون توده‌ها، دین مبین هم که هم‌چنان در دل مردم خیانت‌کار ایران حاکمه.
بگذریم خلاصه این‌که برای انتخابات بعدی فرانسه نگرانی‌ای وجود نداره و از ته دل دوست دارم سارکوزی شکست بخوره. از نکات جالب انتخابات 2007 یکی این‌که سارکوزی تو دور دوم فقط با 53 درصد رویال رو شکست داد و با این حال اعتراض‌های خیابونی‌ای شکل گرفت و گاز اشک‌آور هم یه جا استفاده شد و خب این خیلی بی‌ارتباط با این موضوع نبود که حاشیه‌نشین‌ها به حزب سوسیال رای داده بودند بیشتر. با این حال کسی رو نکشتند و دستگیر شده‌ها هم که جرم تخریب اموال براشون مسجل شده بود بیشتر از شش ماه زندانی نشدند. این‌جا فقط یه ماه طول می‌کشه کارای اولیه‌ی شکنجه و اعتراف‌گیری و پرونده‌سازی رو انجام بدن؛ وکیل و این چیزا هم که فکرشون نکن. رویال اعلام کرده که 2012 هم کاندید می‌شه با این‌که تو انتخابات خود حزب سوسیال برنده نشد (و خب بعدش این شد که بگه تقصیر چند نفر از حزب از جمله همسرش بوده و بعدن هم گویا از هم جدا شدند، البته زن و شوهر نبودن و به قولی که داره این‌جاها هم مد میشه پارتنر بودند) و من در پیروزی‌ سگولن رویال شک ندارم. جالب این‌جاست که مثلا تو ایران میگن روستایی‌ها به احمدی رای دادند و ازین حرفا و چیزی که تو فرانسه می‌بینیم اینه که کشاورزا مثلا سارکوزی راستی رو انتخاب کردند بیشتر. دانشجوها هم بیشتر اقبالشون به کاندید سوسیالیست بود و به هر حال متاسفانه باختند. من مسلما تا 2012 پام به فرانسه باز نمی‌شه ولی خب دوره‌ی ریاست جمهوری پنج ساله‌ست و یه جوری می‌رم که برای دوره‌ی دوم بهش رای اعتماد بدم یا لااقل یه‌کم تبلیغش رو بکنم البته اگه لیاقتش رو ثابت کنه. کی فکرش رو می‌کرد که انتخابات به دور دوم هم حتی کشیده نشه؟ من که خیال می‌کردم تو دور دوم بخوان جلوی مردم بایستند.

هیچ نظری موجود نیست: